سودمند آمدن. مفید افتادن، مؤثر افتادن. اثر بخشیدن. اثر کردن. فایده بخشیدن: از وعده و وعید سخن راند و به لطف و عنف اعذار و انذار مقدم داشت و هیچگونه نافع نیامد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 157)
سودمند آمدن. مفید افتادن، مؤثر افتادن. اثر بخشیدن. اثر کردن. فایده بخشیدن: از وعده و وعید سخن راند و به لطف و عنف اعذار و انذار مقدم داشت و هیچگونه نافع نیامد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 157)
مانع شدن. مانع گردیدن. جلوگیر شدن: از کبابش مانع آمد آن سخن بخت نوبخشد ترا عقل کهن. (مثنوی چ خاور ص 140). مانع آید از سخنهای مهم انبیا بردند امر فاستقم. (مثنوی چ خاور ص 179). مانع آید او ز دید آفتاب چونکه گردش رفت شد صافی و ناب. (مثنوی چ خاور ص 255). و رجوع به مانع شدن شود
مانع شدن. مانع گردیدن. جلوگیر شدن: از کبابش مانع آمد آن سخن بخت نوبخشد ترا عقل کهن. (مثنوی چ خاور ص 140). مانع آید از سخنهای مهم انبیا بردند امر فاستقم. (مثنوی چ خاور ص 179). مانع آید او ز دید آفتاب چونکه گردش رفت شد صافی و ناب. (مثنوی چ خاور ص 255). و رجوع به مانع شدن شود