جدول جو
جدول جو

معنی نافع آمدن - جستجوی لغت در جدول جو

نافع آمدن
(طَ یَ / یِ کَ دَ)
سودمند آمدن. مفید افتادن، مؤثر افتادن. اثر بخشیدن. اثر کردن. فایده بخشیدن: از وعده و وعید سخن راند و به لطف و عنف اعذار و انذار مقدم داشت و هیچگونه نافع نیامد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 157)
لغت نامه دهخدا
نافع آمدن
سودمند شدن مفیدافتادن، اثر بخشیدن: (از وعده و وعید سخن راند و بلطف و عنف اعذار و انذار مقدم داشت و هیچگونه نافع نیامد)
تصویری از نافع آمدن
تصویر نافع آمدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شُ دَ)
مانع شدن. مانع گردیدن. جلوگیر شدن:
از کبابش مانع آمد آن سخن
بخت نوبخشد ترا عقل کهن.
(مثنوی چ خاور ص 140).
مانع آید از سخنهای مهم
انبیا بردند امر فاستقم.
(مثنوی چ خاور ص 179).
مانع آید او ز دید آفتاب
چونکه گردش رفت شد صافی و ناب.
(مثنوی چ خاور ص 255).
و رجوع به مانع شدن شود
لغت نامه دهخدا
(طَ لَ کَ دَ)
مفید افتادن. مؤثر افتادن. اثر کردن. نافع آمدن.
- نافع شدن دارو، مؤثر افتادن آن. رجوع به نافع آمدن شود.
، خوب کردن. به کردن. نفع کردن. فایده نمودن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
پترانیدن باز داشته کردن مانع شدن: از کبابش مانع آمد آن سخن بخت نو بخشد ترا عقل کهن. (مثنوی. نیک. 10: 3)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نایل آمدن
تصویر نایل آمدن
نایل شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نافع شدن
تصویر نافع شدن
نافع آمدن
فرهنگ لغت هوشیار